UA-114990740-1

 

مونتنی فیلسوف فرانسوی تأثیر گذار دوره رنسانس است. بسیاری از بزرگان بعد از او تحت تأثیر آراء و نظرات وی بوده اند از جمله:

  • فرانسیس بیکن
  • رنه دکارت
  • ژان ژاک روسو
  • نیچه
  • آیزاک آسیموف
  • ...

میتوان شکاکیت و خودآگاهی هوشمندانه را به عنوان وجوه بارزی در زندگی و آثار وی یافت.

گزاره ی "من چه چیزی میدانم؟"  در نگاه مونتنی به خود، سرآغاز موجی بود که بسیار مورد توجه قرار گرفت.

نکاتی نغز از مونتنی:

مونتنی منشأ بسیاری از مشکلات را تا حدی به عـدم بیان و اعتراف به آن‌ها نسبت می‌دهد.

به عقیـده‌ی او در داستـان‌ها و تصاویـرِ سمبولیک تمایـلی برای اعتراف به واقعیات وجود ندارند. تصاویـر پادشاهان و بانوانِ متشخص، ما را به این فکـر نمی‌اندازد که این نقوش برجسته نفــخ می‌کنند یا روابط معمول زناشویی دارند.

او به طعنه میگوید:
بر بلنـدترین تخـتِ جهـان، هنـوز هم بر نشیمنگاه خود نشستـه‌ایم...

مونتنی در مورد دو نوع جهل صحبت می‌کند :
جهل عامیانه که پیش از تحصیل دانش وجود دارد و جهل عالمانه که بعد از کسب دانش گریبانگیر انسان می‌شود.
اولی مربوط به کسانی است که اصلا بی‌سوادند و کتاب نمی‌خوانند. دومی، جهل کسانی است که کتابهای فراوانی را بد خوانده‌اند.

اینها به قول الکساندر پوپ "آدمهای بی‌هوش و فاقد بینشی هستند که مغزهای آنها از کتابهایی که بد خوانده‌اند انباشته شده است".
برای نگارنده واژه ی سواد یا علم محدود به تیتر و عناوین تداعی میشود و البته یونانی‌ها برای این آمیزه‌ی علم و ابلهی، برای چنین افرادی اصطلاحی مخصوص داشتند. افرادی که که کتاب زیاد می‌خوانند ولی بد می‌خوانند، آنها این‌ افراد را "عالمان جاهل"  مینامیدند!

اولین نفر باشید که دیدگاهش را می نویسد !

دیدگاه شما برای ما مهم است.